... Atefeh ...
یکی از فانتزیام اینه که بعد ها پسرم بهم بگه بابا ۵۰ هزار تومان بهم پول میدی !
منم بگم چی ۴۰ هزار تومان ؟
۳۰هزار تومان می خوای چی کارش کنی عاخه ؟
بچه های مردم روزی ۲۰ هزار تومان می گیرن با همون ۱۰ هزار تومن
کنار میان ، اونوقت تو ۵ هزار تومان از من می خوای ؟
بابای من ۴ هزار تومان به من نمی داد که من بخوام ۳ هزار تومان به تو بدم !
بیا حالا این دو هزار تومان تومن رو بگیر !
بعد پسرم نگاه کنه ببینه بهش هزاری دادم !
بره همون افق خونه مجردی رفیقاش !
یکی از فانتزیام اینه که به دوستم بگم:
بیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا!!!
اونم بگه:
کجا؟ تو افق محو شیم؟
منم بگم:
نه! دوری کنیم از هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!
برای اینکه خودتونو به یه پسر خفن امروزی تبدیل کنید کارای زیر رو مرحله به مرحله انجام بدید:
اول میرید از تو اتاق خواب مامان جون یواشکی موچین و چند تا کرم بر می دارید.
بعد از رو یکی از عکسای مامان ابروهاتونو درست می کنید.
چون ابروی بیشتر پسرارو با پاچه ی بز پیوند زدن درنتیجه باید نصف ابرو رو بردارید به طور خیلی ضایع هر چی ضایع تر بهتر.
بعد یه تیغ بر می دارید ۲-۳ تا خط عمودی میندازید تو ابروهاتون که مثلا آره داداش ما این کاره ایم و تو دعوا وقتی داشیم یکی رو از ساختمون پرت می کردیم این بلا سرمون اومده(آب زررررشک حالا خوبه شلوارشونم نمی تونن بکشن بالاها ادعای دعوا کردنم می کنن).
بعد کرمارو قاطی می کنید یه چیز مزخرفی در میاد اونو بمالید به صورتتون تا پوستتون یکم از حالت اسکاجی دراد.(البته قبلش ریشو میشو سیبیلو بزنید بهتره).
حالا با استفاده از تف و چسب مایع و روغن لادن و اتو مو موهاتونو رو به هوا نگه دارید.
هر قسمت از مو به یک سمت بره.
ضایع ترین مدلی که می تونیدو درست کنید تا بیشتر خوشگل شین یا می تونید دستتونو بکنید تو پریز برق تا زود زود موهاتون درست شه.
بعد برید و یکی از تی شرتایی که ماله کوچیکیاتون بوده رو بیارید(هر چی کوچیک تر بهتر)یه اسکلتی چیزی روش بکشید.حالا کم کم سعی کنید تی شرتو تنتون کنید(تو می تونی تو می تونی آفرین سعی کن!).
آهااا حالا یقه ی تی شرتتونو تا سر نافتون جررررر بدید و دقت کنید که شکمتون باید از زیر تی شرت بزنه بیرون.
یه لباس زیره تنگ تنگ(ترجیحا به رنگ های قرمز یا بنفش یا آبی پر رنگ یا زرد قناری یا سبز پر رنگ یا سرخابی)بپوشید و هر چقدر که در توانتونه بکشیدش پایین.
دقیقا سر مرز باشه!!!حالا یه شلوار کهنه و کوچیک و پاره پوره از تو انباریتون پیدا کنید چند جاشو بسوزونید و سوراخ کنید بعد بپوشیدش ولی لازم نیست به خودتون زحمت بدید زیاد بالا بکشیدش تا ۴ انگشت بالای رون بسه…(ای بی ادب چرا داشتی امتحان می کردی که کجا می شه؟؟!؟!؟ )
طوری که لباس زیرتون کاملا تابلو باشه.
آفرین حالا کفشاتونو بردارید و تا می تونید با ماژیک روش حروف انگلیسی و چرت و پرت بنویسید چند جاشم پاره کنید.خیلی خوب شد ایول بپوشیدش.
هر چی انگشتر و گردنبند پیدا می کنید به خودتون آویزون کنید.
چند تا عکس حشره مشره هم(مثل سوسک و خرچنگ و عنکبوت و خر چسونه و …)رو بازوتون بکشید و چند تا پیکسل با طرح های ضایع هم به سر تا پاتون وصل کنید(می تونید از ساق هم استفاده کنید تا ضایع تر شید).
بعد یه عینک آفتابی که ۵ برابر چشماتونه رو بزنید حالا شلوارتون یکم بکشید پایین تر دستاتونو بکنید تو جیبتون.آفرین حالا آماده ی قدم زدن تو خیابون شدید!خوش بگذره!(راستی آدامس یادتون نره حداقل ۱۲ تا آدامس بندازید تو دهنتون و به حالت ضایع بجویدش!!)
حتما امتحان کنید!
=)))
یه سیمکارت بخرم واسه اولین بار اس ام اس بدم به برنامه ی ۹۰ بعدش برنده شم !
هر چقدرم بهم زنگیدن جواب ندم و کسی متوجه نشه که من کی بودم . . .
بعدش آروم آروم برم تو افق محو شم
.
.
.
.
یکی از فانتزی هام اینه که بروسلی الان زنده بود میرفتم میزدم تو گوشش !
ببینم اخلاق ورزشکاری داره یا نه !
کصافط مطمئنم بعدش تو افق محوم میکرد
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که صدای کلاغ دربیارم
بعد که همه مسخره ام کردن و بهم خندیدن ، یهو ناراحت بشم ، پرواز کنم برم
من
کلاغ
گنجشکک اشی مشی
بقیه حضار
.
.
.
سر کلاس تنظیم خانواده ، استاد گفت :
کسی اینجا متاهله ؟یکی از بچه ها گفت : من !همه یه جوری برگشتن نگاش کردن ،
در این حد که طرف گفت :
خب باشه طلاقش میدم
سوتی جالب در سریال مادرانه:
(اگر به عکس توجه کنید متوجه میشوید که گوشی موبایل خود را برعکس گرفته...)
سلام دوستای گلم! ببخشید که من (((((دو روز))))) نبودم! پدرمو در آوردین!
حالم زیاد خوب نبود چشمام خسته شده بود پای این کامپیوتر
چشمام هم ضعیف شده
با اجازه تون یکم به خودم استراحت دادم و بعد از n قرن اتاقمو مرتب کردم
همین دیگه....
فقط یه نکته! من با اونایی که گفتن من آبی کم رنگم کار دارم!
به موقش حسابی از خجالتشون در میام بعله باید مشخص کنین
منظورتون از آبی ، آبی کمرنگه یا آبی پرنگ؟!
و یه نکته ی دیگه! قراره به زودی یه پست بذارم که اسم همه دوستای
مجازیم و بازدید کننده های ثابت رو توش قرار بدم. پس... توی این مدت
سعی کنین توی این لیست قرار بگیرید. لیست هر چند هفته یه بار
الک میشه و کسایی که دیگه سر نمیزنن خارج میشن و
در مقابل افراد دیگه ای وارد میشن
و در آخر هم باید بگم:
در اینـــ شبـــ هـــا
میانـــ سجاده یـــ سبزتـــ
اگـــر رد شـــد خیــــالــــ منــــــ
مــرا فقط بـــــ رسمــ رفـــاقتــــ
دعـــا کنـــــ !
فعلا خداسعدی دوستان!
تصاویر زیر، بیش از 17 سال از زندگی پسری بنام Zed Nelson
را نشان می دهد که حاصل ابتکار یک عکاس اهل لندن است.
ایـن عکس ها هـــر ساله بطور منـظم در ماه آگوست سالهای
1991 زمانی که هنـــوز Zed Nelson یکســال بیشتر نداشت تا
2008 گرفته شـــــده کـــه در نـــــوع خــــود جالــب اســـــــــــت.
!!!??? !!!???
وقتی قرار باشه بابای خونه موهای دخترشو با کش ببنده....
خلاقیتت تو حلقم!
(لطفا تا لود شدن کامل تصویر صبور باشید)
.
.
جـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـیگرم حال اومـ ـ ـ ـد!!!
بزن دست قشنگه رو به افتخار همه دخملـ ـ ـ ـ ـا!
تازگیا یه عروسک خریدم دماغشو که فشار میدی میگه:
I LOVE YOU
لامصب تمام کمبود محبتامو از بین برده!
به غرعان!!!!
=))))
داداﺷﯽ ﮔﻔﺖ:زودی ﯾﻪ آرزو ﮐﻦ.
آﺑﺠﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﭼﺸﺎﺷﻮ ﺑﺴﺖ و آرزو ﮐﺮد...
داداﺷﯽ ﮔﻔﺖ:ﭼﭗ ﯾﺎ راﺳﺖ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ؟
آﺑﺠﯽ ﮐﻮﭼﯿﮑﻪ ﮔﻔﺖ: راﺳﺖ ﺗﺎﺗﺎﺟﯽ ﺟﻮﻧﻢ...
داداﺷﯽ ﮔﻔﺖ:درﺳﺘﻪ.. درﺳﺘﻪ آرزوت ﺑﺮآورده ﻣﯿﺸﻪ ھﻮررررا...
ﺑﻌﺪ دﺳﺘﺸﻮ دراز ﮐﺮد و از ﭼﺸﻢ آﺟﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻣﮋﺷﻮ ﺑﺮداﺷﺖ...
آﺑﺠﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ:ﺗﻮ ﮐﻪ از زﯾﺮ ﭼﺸﻢ ﭼﭙﻢ ﺑﺮداﺷﺘﯽ ﺗﺎﺗﺎﺟﯽ ﺟﻮن!
داداﺷﯽ دﺳﺖ ﭼﭗ و راﺳﺘﺸﻮ ﻣﺮور ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ: ﺧﺐ اﺷﮑﺎل ﻧﺪاره
دﺳﺘﺸﻮ دراز ﮐﺮد و ﯾﻪ ﻣﮋه دﯾﮕﻪ از زﯾﺮ ﭼﺸﻢ راﺳﺖ آﺟﯽ ﺑﺮداﺷﺖ...
گفت: آرزوت ﻣﯿﺨﻮاد ﺑﺮآورده ﺷﻪ دﯾﺪی؟؟ ﺣﺎﻻ ﭼﯽ آرزو ﮐﺮدی آﺟﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ؟
آﺟﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ:آرزو ﮐﺮدم دﯾﮕﻪ ﻣﮋھﺎم ﻧﺮﯾﺰه!
ﺑﻌﺪ ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ زدن زﯾﺮ ﺧﻨﺪه...
آﺑﺠﯽ ﮐﻮﭼﯿﮑﻪ و
داداﺷﯽ و
ﭘﺮﺳﺘﺎر ﺑﺨﺶ ﺷﯿﻤﯽ درﻣﺎﻧﯽ...